مدیریت پروژه یکی از مهارتهای کلیدی در دنیای امروز است که به شما کمک میکند تا با استفاده از منابع محدود، اهداف خود را به صورت کارآمد و موثر برآورده کنید. اما چگونه میتوانید پروژه های خود را به بهترین شکل ممکن مدیریت کنید؟ برای پاسخ به این سوال، شما نیاز دارید که با استانداردهای مدیریت پروژه آشنا شوید. در این مقاله، ما قصد داریم به شما درباره مقایسه استانداردهای مدیریت پروژه توضیح دهیم و نقاط مشترک و تفاوت های آنها را بررسی کنیم. همچنین ما به شما نکاتی را برای انتخاب بهترین استاندارد برای پروژه خود ارائه خواهیم داد. پس با ما همراه باشید.
فهرست مطالب
استاندارد مدیریت پروژه چیست؟
استانداردهای مدیریت پروژه یعنی مجموعه ای از قوانین و روش های استاندارد که برای مدیریت و اجرای پروژه ها استفاده می شوند. این استانداردها معمولاً توسط و سازمان های بین المللی مرتبط با مدیریت پروژه تهیه و توسعه داده می شوند. استفاده از این استانداردها می تواند بهبود عملکرد و پیشرفت پروژه ها را در ارتباط با زمان، هزینه و کیفیت، افزایش دهد. این استانداردها را می توان به عنوان راهنمایی و قوانینی که در حوزه مدیریت پروژه ها اعمال میشوند، تعریف کرد که شامل مجموعه ای از مفاهیم، روش ها، فرآیند ها و تکنیک ها هستند که برای مدیریت بهتر و کارآمدتر پروژه ها استفاده میشوند.
ما در مقاله ای دیگر، در مورد نرم افزار مدیریت پروژه صحبت کرده ایم.
استانداردهای مدیریت پروژه: پارامتر ها و کاربردها
یک استاندارد مدیریت پروژه شامل یک سری پارامترها و کاربردهای متنوع است که شامل موارد زیر می شود:
- برنامه ریزی پروژه: شامل تعیین اهداف، برنامه زمانبندی، بودجه، منابع و ارزیابی ریسک های مرتبط با پروژه است.
- تخصیص منابع: در این بخش، منابع مورد نیاز برای پروژه بررسی می شود و تخصیص بهینه آنها بین مختلف فاکتورها انجام می شود.
- مدیریت دارایی ها: این بخش شامل مدیریت تجهیزات، فناوری ها و سایر دارایی های مورد نیاز برای پروژه است.
- مدیریت تیم: شامل مدیریت تیم های کاری، تعیین نقش ها و مسئولیت ها، ارزیابی عملکرد، ارتقاء مهارت ها و حل تنش های احتمالی در تیم می شود.
- مدیریت ارتباطات: در این بخش، رویکردها و فرآیندهایی برای برقراری و حفظ ارتباط با تیم ها، مشتریان و سایر ذینفعان پروژه بررسی و استفاده می شود.
- مدیریت کیفیت: شامل فرآیندها، روش ها و یا استانداردها برای بررسی کیفیت محصولات و فرآیندهای پروژه است.
- مدیریت ریسک: شامل شناسایی ریسک ها، ارزیابی احتمال و تأثیر آنها، ایجاد راهکارها برای کنترل و کاهش ریسک ها و برنامه ریزی مطلوب در صورت بروز ریسک ها است.
- مدیریت تغییرات: شامل تعیین نقش ها و فرآیندها برای مدیریت تغییرات در پروژه به منظور برآورده کردن نیازهای خاص پروژه و تیم.
ما در مقاله ای دیگر، در مورد نرم افزار برنامه ریزی شخصی صحبت کرده ایم.
چگونگی تعیین استاندارد های مناسب برای مدیریت پروژه
تعیین استاندارد مناسب برای مدیریت پروژه میتواند به صورت زیر انجام شود:
- بررسی نیازها و اهداف: اولین قدم در تعیین استاندارد مناسب برای مدیریت پروژه، بررسی نیازها و اهداف پروژه است. باید به دقت مشخص شود که پروژه چه نیازها و اهدافی دارد و چه کارایی و کیفیتی مورد انتظار است.
- بررسی استانداردهای موجود: در مرحله بعدی، میتوانید استانداردها و مدلهای مدیریت پروژه مختلفی را بررسی کنید.
- مطالعه موارد مشابه: بررسی پروژههای مشابه و موفقیتها و شکستهای آنها میتواند به شما کمک کند تا استاندارد مناسبی را برای پروژه خود انتخاب کنید. مطالعه موردی تجربیات دیگران از پروژههای مشابه میتواند راهنمایی کننده باشد.
- تعیین استاندارد داخلی: بسته به نوع و بزرگی پروژه، میتوانید استاندارد داخلی خود را تعیین کنید. این استاندارد ممکن است شامل اصول، فرآیندها، روشها و تکنیکهایی باشد که سازمان شما قبلاً با آنها آشنایی دارد یا به طور مستقیم بر روی کارکنانتان تأثیر میگذارد.
- انتخاب ابزارها و روشها: پس از تعیین استاندارد، باید ابزارها و روشهایی را انتخاب کنید که بهترین کارایی را برای اجرای استاندارد داشته باشند. ممکن است نیاز به استفاده از نرمافزارها و سیستمهای مدیریت پروژه باشد.
- آموزش و اجرا: پس از تعیین استاندارد و ابزارهای مورد نیاز، باید تیم پروژه را آموزش دهید و استاندارد را در عمل اجرا کنید. اجرای استاندارد در ابتدا ممکن است نیاز به تغییرات و بهبودهایی داشته باشد، بنابراین ممکن است لازم باشد استاندارد را با گذشت زمان بهبود دهید.
ما در مقاله ای دیگر، در مورد نرم افزار مدیریت پروژه تحت وب صحبت کرده ایم.
انواع استاندارد های مدیریت پروژه
بسیاری از سازمان های بین المللی و حرفه ای در زمینه مدیریت پروژه استانداردهای خود را تولید و منتشر کرده اند.
برخی از این استانداردهای شناخته شده عبارتند از:
استاندارد PMBOK (Project Management Body of Knowledge)
استاندارد PMBOK یکی از استانداردهای مدیریت پروژه است که توسط انجمن مدیریت پروژه استخراج شده است و مجموعهای است از فرآیندها، تکنیکها و ابزارهایی که برای مدیریت پروژهها استفاده میشوند. این استاندارد شامل ۱۰ دسته بندی اصلی فرآیندی است که در طول چرخه عمر پروژه اعمال میشوند.
مزایای استاندارد PMBOK
استاندارد PMBOK (Project Management Body of Knowledge) دارای بسیاری از مزایا و امکانات است.
در زیر به برخی از این مزایا و امکانات اشاره میشود:
- ارائه فرایندهای استاندارد: PMBOK یک مجموعه از فرایندهای استاندارد در مدیریت پروژه را ارائه میدهد. این فرایندها شامل مراحل مختلف پروژه مانند برنامهریزی، اجرا، کنترل و مراقبت، انتقال و بستهبندی و تحویل پروژه است. این فرایندها به مدیران پروژه کمک میکنند تا بهترین رویکردها را در مدیریت پروژه اعمال کنند.
- ارائه فهرستی دقیق از دانشها و مهارتها: استاندارد PMBOK فهرستی دقیق از دانشها و مهارتهای لازم برای مدیریت پروژه را ارائه میدهد. این فهرست شامل دانشهای فنی، موارد مدیریتی، مهارتهای فردی و همچنین عملکردی است که مدیران پروژه برای موفقیت در مدیریت پروژه باید بدانند.
- ارائه الگوها و قالبهای مختلف: PMBOK الگوها و قالبهای مختلفی را برای استفاده در مدیریت پروژه ارائه میدهد. این الگوها و قالبها میتوانند به مدیران پروژه در برنامهریزی، مانیتورینگ و کنترل، ارزیابی و انتقال پروژه کمک کنند.
- مبتنی بر تجربیات عملیاتی: استاندارد PMBOK بر اساس تجربیات عملیاتی صنعت مدیریت پروژه تولید شده است. این به مدیران پروژه کمک میکند تا از تجربیات قبلی استفاده کنند و بهترین رویکردها را در مدیریت پروژه خود اعمال کنند.
- قابلیت اعمال در بسیاری از صنایع: استاندارد PMBOK قابلیت اعمال در بسیاری از صنایع مختلف را دارا است. این شامل انواع صنایع مانند صنایع مهندسی، فناوری اطلاعات، ساخت و ساز، خدمات مشتریان و صنایع خدماتی است.
- بهبود ترکیب بین منابع و افزایش توانمندیها: استفاده از استاندارد PMBOK به مدیران پروژه کمک میکند تا ترکیب بهتری از منابع خود را داشته باشند و توانمندیهای خود را در مدیریت پروژه بهبود بخشند.
- تسریع زمان برنامهریزی و اجرا: استفاده از استاندارد PMBOK میتواند به مدیران پروژه در تسریع فرآیند برنامهریزی و اجرای پروژه کمک کند. این بهبود زمانی میتواند به نتایج بهتر در مدیریت پروژه و همچنین کاهش هزینههای مربوط به پروژه منجر شود.
معایب استاندارد PMBOK
لیستی کوتاه از معایب استاندارد PMBOK نیز وجود دارد که به شرح زیر است:
- پیچیدگی: استاندارد PMBOK دربرگیرنده مجموعه فرآیندهای زیادی است که ممکن است برای مدیران پروژه و تیم های پروژه مستلزم یادگیری و فهم کاملی باشد. این پیچیدگی ممکن است باعث کاهش بهره وری و سرعت اجرای پروژه شود.
- عدم انعطافپذیری: استاندارد PMBOK به دلیل جزئیات زیادی که دربرگیرنده آن است، ممکن است در حالت های مختلف پروژه ها باعث محدودیت هایی شود و عدم انعطافپذیری در مقابل تغییرات نیازها و شرایط را ایجاد کند.
- فاصله با عملکرد واقعی: استاندارد PMBOK بیشتر در تئوری و مباحث عمومی مورد استفاده قرار میگیرد و ممکن است در مواجهه با شرایط واقعی پروژه ها از دست برود. بنابراین برخی از مدیران پروژه ممکن است بیشتر تمرکز خود را بر روی عملکرد واقعی پروژه بگیرند تا رعایت کامل استاندارد PMBOK.
- پدیده تنبلی استاندارد: به دلیل گستردگی استاندارد PMBOK و گسترش مفاهیم و فرآیندهای آن، گروه های پروژه ممکن است به جای استفاده بهینه از استاندارد، فقط اجرای ماشینی و بیاندازه از موارد استاندارد را انجام دهند. این موضوع ممکن است باعث عدم توجه به نیازها و خواسته های واقعی پروژه شود.
- نیاز به اداره کردن: برای استفاده از استاندارد PMBOK، باید یک روند اداره شده و منظم برای استفاده از آن در یک پروژه ایجاد شود. این نیاز ممکن است زمان و منابع اضافی را برای مدیریت استاندارد و یادگیری شیوه ها و فرآیندهای آن مصرف کند.
ما در مقاله ای دیگر، در مورد مدیریت پروژه بر اساس استاندارد PMBOK صحبت کرده ایم.
استاندارد PRINCE2 (Projects In Controlled Environments)
استاندارد دیگر مدیریت پروژه، استاندارد PRINCE2 است که از سوی دولت بریتانیا پشتیبانی میشود و یک فرآیند مدیریت پروژه قابل انتقال است. این استاندارد شامل فرآیندها، فرمها و الگوهایی است که برای مدیریت پروژههای کوچک و بزرگ به کار میروند.
مزایای استاندارد PRINCE2
استاندارد PRINCE2 به عنوان یک مدیریت پروژه مشهور و پرطرفدار است و دارای مزایا و امکانات زیادی است که عبارتند از:
- رویکرد ساختارمند: PRINCE2 یک چارچوب ساختاری آماده است که برای مدیریت پروژه های سازمانی مورد استفاده قرار میگیرد. این مدل ساختاری قوی مشتمل بر فرآیندها، قالبها، قوانین و رویکردهای مناسب است که به برنامه ریزی، اجرا و کنترل پروژه کمک میکند.
- تعریف دقیق نقشها و مسئولیتها: PRINCE2 نقشها و مسئولیتهای هر فرد در پروژه را به صورت دقیق تعیین کرده و به تفصیل توضیح میدهد. این امر باعث تجزیه و تحلیل دقیق فعالیتها و وظایف مربوط به هر نقش میشود و تصمیمگیری را بهبود میبخشد.
- اختصاص منابع بهینه: PRINCE2 به بهرهوری منابع توجه میکند و برنامهریزی جامعی برای استفاده از منابع درست و بهینه دارد. این امر باعث میشود تا منابع پروژه به طور کامل بهرهبرداری شوند و هیچ منبعی بدون استفاده بماند.
- مدیریت ریسک: PRINCE2 به طور مداوم ریسکهای مربوط به پروژه را شناسایی و مدیریت میکند. با شناسایی ریسکها و برنامهریزی برای مقابله با آنها، احتمال بروز مشکلات و خسارتها به حداقل میرسد.
- ارزیابی دورهها: PRINCE2 دارای یک سیستم ارزیابی دوره است که به افراد و سازمانها کمک میکند تا به طور مداوم عملکرد خود را ارزیابی کنند و از مشکلات و نقاط ضعف خود آگاه شوند.
- انطباق با سیستمهای دیگر: استاندارد PRINCE2 قابلیت همکاری و انطباق با سایر سیستمها و استانداردهای مدیریت پروژه را داراست. این امکان به سازمانها کمک میکند تا استانداردهای خود را با سایر سیستمها هماهنگ کنند و بهبود سیستم مدیریت پروژه خود را دست یابند.
معایب استاندارد PRINCE2
- پیچیدگی: استاندارد PRINCE2 ممکن است به نظر برخی کاربران پیچیده و سنگین بیاید. این استاندارد به دلیل حجم زیادی از مستندات و روشها و فرآیندها که برای اجرای پروژه لازم است، میتواند کاربران را متوجه مشکلات فنی کند و زمان بیشتری برای آموزش و پیاده سازی مورد نیاز داشته باشد.
- اجرای زمانبر: از آن جایی که استاندارد PRINCE2 بر روی مطالعه و تحلیل بیشتری از موارد قبل از آغاز پروژه تاکید میکند، اجرای این استاندارد میتواند زمانبر باشد و باعث تأخیر در آغاز پروژه گردد. همچنین، اجرای دقیق و کامل این استاندارد نیازمند زمان و توانایی مدیران پروژه برای انجام فرآیندهای مورد نیاز است.
- عدم انعطافپذیری: استاندارد PRINCE2 به دقت مشخص میکند که چه فعالیتها و مراحلی باید در هر پروژه انجام شود و به چه صورت. این میتواند به دلیل عدم امکان انطباق با شرایط خاص یا نیازهای خاصی که در پروژهها مطرح میشوند، انعطافپذیری کمی به استاندارد بدهد.
- نیاز به منابع بیشتر: برای تطبیق با استاندارد PRINCE2، ممکن است نیاز به منابع بیشتری از لحاظ مالی، انسانی و زمانی داشته باشد. این ممکن است برای برخی سازمانها با محدودیتهای منابع مالی و زمانی چالشبرانگیز باشد.
- وابستگی به سازمان: به منظور استفاده از استاندارد PRINCE2، لازم است سازمانی در قالب یک واحد پشتیبانی PRINCE2 وجود داشته باشد. این سازمان پشتیبانی باید برای ارائه آموزش و مشاوره پروژه، ابزارها و الگوهای طراحی شده برای PRINCE2 و توسعه روشهای پروژه مربوطه، منابع نیازمندی داشته باشد. این وابستگی میتواند برای برخی سازمانها مشکل ساز باشد.
استاندارد Agile
استاندارد Agile یک روش اجرایی مدیریت پروژه است که بر توسعه چابک متمرکز است و بر تعامل، همکاری و توسعه پذیری سریع تاکید میکند. این استاندارد شامل مجموعهای از روشها و فرآیندها است که برای تسریع ساخت و توسعه محصول و پاسخ به تغییرات درخواست شده توسط مشتری انعطاف پذیر است.
مزایای استاندارد Agile
مزایای استفاده از استاندارد Agile عبارتند از:
- افزایش توانمندی تیم: استفاده از Agile به تیمها کمک میکند تا بهبود یابند و برنامهریزی و اجرای کار را بهبود بخشند. تیمها با Agile قادر به تعیین اهداف مشخص و واقعی هستند و در برابر تغییرات و نیازمندیهای مشتریان بازتوانی دارند.
- افزایش خروجی و سرعت توسعه: استفاده از Agile، فرآیند توسعه نرمافزار را بهبود میبخشد و سبب میشود فعالیتهایی مانند طراحی، تست و اجرا به طور مداوم انجام شوند. این سبب میشود تا زمان توسعه کاهش یابد و نرمافزار برای مشتریان به سرعت ارائه شود.
- افزایش رضایت مشتری: استفاده از Agile به مشتریان نهایی کمک میکند تا در هر مرحله از فرآیند توسعه نرمافزار شرکت کنند و تغییرات و نیازمندیهای خود را اعلام کنند. این باعث افزایش رضایت مشتریان و ارتباط بهتر با توسعه دهندگان برنامه میشود.
- کاهش خطرات: به دلیل اینکه به طور مداوم اجزای نرمافزار ایجاد میشوند و تست میشوند، خطرات و مشکلات در سیستم به سرعت شناسایی و برطرف میشوند. همچنین، با اجرای تکراری فعالیتها، ریسک از بین میرود و تغییرات برنامه به طور معمول بهبود مییابند.
معایب استاندارد Agile
- عدم قدرت پیش بینی دقیق زمان و هزینه ها: استفاده از متودولوژی Agile باعث می شود که توسعه نرم افزار به صورت ایتراسیو و قطعه قطعه ای صورت گیرد. این باعث می شود که پیش بینی دقیق زمان و هزینه های پروژه مشکل و چالش برانگیز شود.
- ارتباط مستقیم با مشتری: در Agile، همکاری و ارتباط مستمر با مشتری بسیار مهم است. این امر می تواند به مشکل تبدیل شود زیرا مشتریان ممکن است نتوانند به طور مداوم در توسعه نرم افزار شرکت کنند یا نمی توانند نیازهای خود را به درستی صرفاً بیان کنند.
- تمرکز بیش از حد بر تکنولوژی: در Agile، تکنولوژی و روش های برتر برای توسعه نرم افزار بسیار مهم هستند. این ممکن است باعث شود که تیم ها به تکنولوژی های جدید و پیچیده تکیه کنند و از کیفیت و پشتیبانی کاربران کمتر توجه کنند.
استاندارد ISO 21500
استاندارد ISO 21500 یکی دیگر از استانداردهای مدیریت پروژه هست که توسط سازمان بین المللی استانداردسازی (ISO) تهیه شده است. این استاندارد شامل روشها، تکنیکها و مفاهیمی است که برای مدیریت پروژههای موفق بر اساس رویکردهای بین المللی قابل اجرا است.
مزایای استاندارد ISO 21500
استاندارد ISO 21500 که به عنوان راهنمای مدیریت پروژه شناخته میشود، به مدیران و تیمهای پروژه امکانات و مزایای زیر را ارائه میدهد:
- روش مشترک: استفاده از استاندارد ISO 21500 به تمامی اعضای تیم پروژه امکان میدهد که به یک روش مشترک و یکپارچه در نحوه اجرای پروژه پی ببرند. این موضوع منجر به کاهش خطاها و افزایش هماهنگی بین اعضای تیم میشود.
- سازماندهی و برنامهریزی: استفاده از راهنمای استاندارد ISO 21500 در برنامهریزی پروژه کمک میکند تا مهام، فعالیتها و منابع به بهترین شکل ممکن سازماندهی شود و برنامه ریزی دقیقتری انجام شود.
- مدیریت ریسک: استاندارد ISO 21500 به مدیران پروژه روشهایی برای شناسایی، تحلیل و مدیریت ریسکهای محتمل در پروژه ارائه میدهد. این موضوع به مدیران اطمینان میدهد که ریسکها به بهترین شکل ممکن مورد مدیریت قرار میگیرند.
- اندازهگیری و ارزیابی: استفاده از استاندارد ISO 21500 به تیم پروژه امکان میدهد تا عملکرد پروژه را از طریق اندازهگیری و ارزیابی مناسبی دنبال کنند. این ارزیابی میتواند به تیم پروژه کمک کند تا از عقبماندگیها آگاه شوند و اقدامات بهبودی را انجام دهند.
- بهبود پروسه: استاندارد ISO 21500 به مدیران پروژه امکان میدهد تا پروسههای مدیریت پروژه خود را با توجه به انتظارات و نیازهای پروژه بهبود دهند. این میتواند منجر به بهبود کیفیت و کارایی پروژه شود.
- شفافیت و قابلیت توسعه: استفاده از استاندارد ISO 21500 میتواند به پروژهها شفافیت و قابلیت توسعه بیشتری بدهد. استفاده از روشها و فرآیندهای استاندارد شناخته شده به تیم پروژه امکان میدهد تا در صورت نیاز به توسعه و گسترش پروژه به صورت سازمانیافته عمل کنند.
معایب استاندارد ISO 21500
- انعطافپذیری محدود: یکی از معایب این استاندارد این است که برای استفاده از آن، باید به صورت صحیح و با رعایت قوانین استاندارد عمل کرد. این به این مفهوم است که استاندارد انعطافپذیری کمی دارد و برای سازمانها یا پروژهها با شرایط خاص ممکن است قابل اعمال نباشد.
- پیچیدگی: استاندارد ISO 21500 بسیار جزئیات را درباره مراحل و فعالیتهای مختلف مدیریت پروژه تعریف میکند. این پیچیدگی میتواند برخی از مدیران پروژه را با کمبود منابع و وقت مواجه کند.
- عدم مرجعیت به عوامل فرهنگی و سازمانی: استاندارد ISO 21500 برای همه سازمانها و فرهنگها قابل استفاده است. این به این معنی است که این استاندارد به صورت کلی است و توجه خاصی به عوامل فرهنگی و سازمانی هر سازمان ندارد. بنابراین، یک سازمان ممکن است مشکلاتی در پیش بینی و اجرای استاندارد در زمینههایی که به نیازهای خاص آنها مربوط میشوند، مواجه شود.
- عدم تطبیق با تغییر: استاندارد ISO 21500 به طور معمول هر چند سال یک بار به روزرسانی میشود. این به معنی آن است که نسخه جدید استاندارد ممکن است با تغییرات و نیازهای جدید در مدیریت پروژه همخوانی نداشته باشد. بنابراین، استفاده از این استاندارد ممکن است منجر به عدم تطابق با روشهای بهروز و بهینه مدیریت پروژه شود.
استاندارد PMI-ACP (Project Management Institute-Agile Certified Practitioner)
استاندارد PMI-ACP توسط انجمن مدیریت پروژه برای ارزیابی و تایید مهارتهای مدیریت پروژه در رویکرد چابک تهیه شده است. این استاندارد شامل مفاهیم، تکنیکها و ابزارهایی است که در مدیریت پروژههای چابک مورد استفاده قرار میگیرند.
مزایای استاندارد PMI-ACP
مزایا و امکانات استاندارد PMI-ACP عبارتند از:
- ارائه رویکرد چابک: استاندارد PMI-ACP به مدیران پروژه امکان می دهد که با روش های چابک مانند Scrum ، Kanban و Lean Agile آشنا شوند و از این رویکرد ها در مدیریت پروژه خود استفاده کنند.
- محتوای کامل: PMI-ACP یک گذرانده کامل تلقی شده است و در مورد مباحثی مانند مفاهیم پایه ، فرآیندها ، ابزارها و تکنیک ها و مباحث پیشرفته در مدیریت پروژه های چابک آموزش می دهد.
- تسهیل برای گذراندن آزمون: برای کسب گواهینامه PMI-ACP ، باید آزمونی دشوار و پرسشنامه ای را گذراند. استاندارد PMI-ACP مدیران پروژه را بهتر درک کند ، برای گذراندن آزمون آماده شوند و تسهیل بیشتری در کسب گواهینامه داشته باشند.
- اعتبار بین المللی: استاندارد PMI-ACP توسط PMI تهیه شده است که یک سازمان بین المللی است. بنابراین ، دریافت گواهینامه PMI-ACP به مدیران پروژه اعتبار بین المللی و شناخته شده توسط صنعت می دهد.
- بهبود مهارت های شخصی: در عملکردی که استاندارد PMI-ACP را برای مدیران پروژه پوشش می دهد ، مفاهیمی مانند تفکر استراتژیک ، رهبری و همکاری تیمی مورد تاکید قرار می گیرد. این استاندارد به مدیران پروژه امکان می دهد مهارت های لازم برای پیاده سازی موفق پروژه های چابک را کسب کنند و مهارت های شخصی خود را بهبود دهند.
معایب استاندارد PMI-ACP
- قوانین سختگیرانه: استاندارد PMI-ACP شرایط و قوانین سختگیرانهای را برای رسیدن به گواهی آن ایجاد کرده است. این ممکن است به برخی از فردها باعث سخت شدن فرآیند گواهیگیری شود و در نتیجه آنها از دریافت این گواهی منصرف شوند.
- هزینههای بالا: شرکت در دوره های آموزشی مورد نیاز برای دریافت گواهی PMI-ACP و همچنین هزینه ثبت نام برای امتحان و تمدید گواهی هزینههای قابل توجهی را به دنبال دارد. این ممکن است برای برخی از افراد محدودیت مالی ایجاد کند.
- محدودیت در پروژههای خاص: استاندارد PMI-ACP بر روی یک مجموعه خاص از فراتر از حوزه مدیریت پروژه ها تمرکز نمی کند. بنابراین، گواهی PMI-ACP نمی تواند در برخی از حوزه های تخصصی و پروژه ها مورد استفاده قرار گیرد و ممکن است از دسترسی به فرصت های شغلی خاص باز نگهداشته شود.
- تاکید بر کارکرد فردی: استاندارد PMI-ACP معمولاً بر روی آموزش و تجربه فرد تاکید دارد. این به این معناست که توانایی همکاری در یک تیم چندگانه و مهارت های تیمی کمتری در این استاندارد مورد توجه قرار می گیرد. این معیار ممکن است برای برخی از فردها کمک کننده نباشد که از فرصتهایی که به همکاری و کار تیمی نیاز دارند، بهره ببرند.
- عدم تخصص در روش های مختلف agile: استاندارد PMI-ACP تاکید زیادی بر روش scrum و پروژه ها تحت توسعه آن دارد. این ممکن است به دلیل عدم تخصص در روش های دیگر مانند کانبان و xp محدودیت ها در کارکردهایی که از این استاندارد استفاده می کنند به وجود آید.
ما در مقاله ای دیگر، در مورد نرم افزار مدیریت پروژه برنامه نویسی صحبت کرده ایم.
نتیجه گیری
توجه داشته باشید که این فقط چند نمونه از استانداردهای مدیریت پروژه هستند و در عمل، استانداردهای مختلفی وجود دارند که براساس نوع و عنوان پروژه مورد استفاده قرار میگیرند. در نهایت، تصمیم درباره استفاده از کدام استاندارد مدیریت پروژه باید بر اساس نیازها و موارد خاص سازمان و پروژه انتخاب شود. مهم ترین عوامل مورد بررسی در این مقایسه شامل هدف پروژه، پیچیدگی، حمایت سازمانی و توانایی تیم مدیریت پروژه می باشد.
به طور کلی، تعیین استاندارد مناسب برای مدیریت پروژه نیاز به بررسی نیازها، استفاده از استانداردها و مدلهای موجود، مطالعه موارد مشابه و تعیین استاندارد داخلی دارد. سپس باید ابزارها و روشها را انتخاب کرده، آموزش و اجرای استاندارد را انجام دهید و مراقبت و بازبینی را فراموش نکنید.